آیه 37 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنْ تَحْرِصْ عَلَىٰ هُدَاهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ ۖ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ

[16–37] (مشاهده آیه در سوره)


<<36 آیه 37 سوره نحل 38>>
سوره :سوره نحل (16)
جزء :14
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

(ای رسول ما) تو اگر چه بسیار حریص و مشتاق هدایت خلق هستی و لیکن (بدان که) خدا آنان را که (پس از اتمام حجت) گمراه کرده دیگر هدایت نکند و آنها را یاوری نخواهد بود.

هر چند بر هدایتشان حریص باشی [هدایت نمی یابند]؛ زیرا خدا کسانی را که [به سبب تکبّر و عنادشان] گمراه می کند، هدایت نخواهد کرد، و برای آنان هیچ یاوری [که از گمراهی نجاتشان دهد] وجود ندارد.

اگر [چه‌] بر هدايت آنان حرص ورزى، ولى خدا كسى را كه فرو گذاشته است هدايت نمى‌كند، و براى ايشان يارى‌كنندگانى نيست.

و اگر تو به هدايت آنها حريص باشى، خدا آن را كه گمراه كرده است، هدايت نمى‌كند و اين گمراهان را هيچ يارى‌دهنده‌اى نيست.

هر قدر بر هدایت آنها حریص باشی، (سودی ندارد؛ چرا) که خداوند کسی را که گمراه ساخت، هدایت نمی‌کند؛ و آنها یاورانی نخواهند داشت!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Even if you are eager for them to be guided, indeed Allah does not guide those who mislead [others], and they will have no helpers.

If you desire for their guidance, yet surely Allah does not guide him who leads astray, nor shall they have any helpers.

Even if thou (O Muhammad) desirest their right guidance, still Allah assuredly will not guide him who misleadeth. Such have no helpers.

If thou art anxious for their guidance, yet Allah guideth not such as He leaves to stray, and there is none to help them.

معانی کلمات آیه

تحرص: حرص: علاقه شديد. «ان تحرص» اگر حريص و علاقه‏ مند شوى.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنْ تَحْرِصْ عَلى‌ هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ «37»

(اى پيامبر!) اگرچه بر هدايت آنان حرص مى‌ورزى، امّا (بدان كه) قطعاً خداوند كسى را كه (بخاطر سوء انتخاب وعملش) گمراه كرده هدايت نمى‌كند و براى آنان هيچ ياورى نيست.

نکته ها

به دنبال آيه‌ى قبل كه فرمود: انحراف گروهى بخاطر انكار و كفرشان حتمى است، اين آيه خطاب به پيامبر مى‌فرمايد: بر آنها دلسوزى مكن كه دلسوزى تو بى‌اثر است، زيرا قلب آنان را خداوند مُهر كرده و ديگر قابل هدايت نيستند.

گاهى اشكال در قابليّت مردم است، نه مبلّغ. پيامبر معصوم است و نقطه ضعفى ندارد، بهترين اخلاق را دارد، دلسوز هم هست، امّا باز هم مردم قبول نمى‌كنند.

پیام ها

1- انسان گاهى به جايى مى‌رسد كه نه در دنيا قابل هدايت است و نه در آخرت قابل نصرت. «لا يَهْدِي‌، مِنْ ناصِرِينَ»

2- مبلّغ بايد بداند كه به هر حال گروهى هيچ منطقى را نمى‌پذيرند، پس انتظار ايمان همه مردم را نبايد داشت. إِنْ تَحْرِصْ‌ ... لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُ‌

3- شفاعت، قابليّت مى‌خواهد و هر كس از آن بهره‌مند نمى‌شود. «ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنْ تَحْرِصْ عَلى‌ هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ (37)

إِنْ تَحْرِصْ عَلى‌ هُداهُمْ‌: اگرچه حريصى بر هدايت ايشان كه ايمان آورند به تو، و هر چند كوشش كنى، فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُ‌: پس بدرستى كه خداى تعالى هدايت نفرمايد به قهر و جبر هر كه را كه به سوء اختيار گمراه شود و در كفر مصر گردد.

آيه شريفه در مقام تسليه خاطر مبارك حضرت پيغمبر است در دعوت آنانكه منهمك شدند در كفر و رستگار نشوند به اجابت حق، زيرا با عناد و لجاج‌

«1» خطبه قاصعه 234، نهج البلاغه فيض.

جلد 7 - صفحه 202

دعوت نتيجه نخواهد داشت. و اشاره به اينكه ايمان نياوردن آنها نه از جهت تقصير آن سرور است در تبليغ يا قصور آيات و شواهد، بلكه اتمام حجت كاملا شده، و لكن ايشان ابدا التفات نكنند و بر انكار باقى باشند. پس چنين اشخاص اصلا ايمان نخواهند آورد، هر قدر سعى كنى. وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ‌: و نيست براى ايشان هيچ يارى كننده‌اى كه يارى كند و نجات دهد آنها را از عذاب.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِينُ (35) وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (36) إِنْ تَحْرِصْ عَلى‌ هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ (37)

ترجمه‌

و گفتند آنانكه مشرك شدند اگر ميخواست خدا نمى‌پرستيديم غير از او هيچ چيز را ما و نه پدران ما و نه حرام ميكرديم بغير حكم او هيچ چيز را اين چنين كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس آيا باشد بر پيغمبران مگر رسانيدن آشكار

و بتحقيق مبعوث نموديم در هر گروهى پيغمبرى را كه بپرستيد خدا را و بپرهيزيد از هر گمراه كننده‌اى پس بعضى از ايشان كسى است كه هدايت نمود خدا و بعضى از آنها كسى است كه ثابت شد بر او گمراهى پس سير كنيد در زمين پس بنگريد چگونه بود انجام كار تكذيب كنندگان‌

اگر حرص ورزى بر هدايت آنها پس همانا خدا هدايت نميكند كسيرا كه در ضلالت گذارده و نيست مر آنها را هيچ يارى كنندگان.

تفسير

- اهل شرك در اين مقام بتعليم شيطان مغالطه عجيبى نمودند كه خداوند آنرا نقل و جواب فرموده و آن آنستكه خداوند قادر است بر هر امرى اگر خواسته بود ما و پدرانمان بت پرست نباشيم منصرف مينمود ما را از پرستش غير از خود و نيز منصرف مينمود ما را از آنكه چيزيرا بدلخواه خود حرام يا حلال نمائيم و اينكه ننموده دليل است بر آنكه خواسته است ما چنين‌

جلد 3 صفحه 285

باشيم پس افعال ما مرضى خدا است و كسى نبايد ما را منع نمايد و جواب آنستكه فرق است بين قدرت و مشيت و رضايت بلى خدا قادر است كه كفار را منصرف نمايد از كفر و تحريم حلال و ساير اعمال ناشايسته ولى نميخواهد آنها باجبار موحّد و صالح شوند ميخواهد باختيار و استحقاق بمقامات عاليه برسند و راضى نيست بكفر و اعمال قبيحه آنها و اين اشكال و اعمال ناشايسته از امم سابقه در مقابل انبياء گذشته واقع شد و ايشان بوظيفه خودشان كه ابلاغ احكام و معارف بود عمل نمودند و جواب گوئى كردند و ما مبعوث نموديم ايشانرا كه بامتهاى خودشان بگويند پرستش كنيد خدا را و اجتناب نمائيد از هر گمراه كننده‌اى خواه شيطان باشد خواه بت خواه انسان پس بعضى از مردمان منصف عاقل قبول نمودند و خداوند هدايت نمود ايشانرا و بعضى از مردم متعصب جاهل قبول ننمودند و باقى و ثابت و مصرّ بر ضلالت شدند و خداوند آنها را معذب فرمود بانواع عذابها از قبيل خسف و غرق و صاعقه و امثال اينها اگر قبول نداريد برويد سير كنيد در زمين و آثار باقيه آنها را كه دلالت بر معذب شدن آنها دارد مشاهده نمائيد تا بدانيد كه خدا راضى بافعال آنها نبوده كه بانواع عذاب معذب و هلاكشان فرموده پس بافعال شما هم كه مانند آنها است راضى نيست و نميخواهد كفر و شرك و تحريم حلال و تحليل حرام را و قمى ره فرموده مراد از سير در ارض رجوع باخبار پيشينيان است و عياشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خداوند مبعوث نفرمود هيچ پيغمبرى را مگر بولايت ما و برائت از دشمنان ما و مراد از كسانيكه بر ضلالت باقى ماندند تكذيب كنندگان آل محمدند و در آيه اخيره خطاب به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده كه اصرار زياد بهدايت آنها نداشته باشد همان ابلاغ و اتمام حجت كافى است خداوند گمراهانى را كه بحال خودشان واگذار فرموده براى اعراض از ذكر و عدم قابليت هدايت نخواهد فرمود و ناصر و معينى براى آنها در دنيا و آخرت نخواهد بود ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌ تَحرِص‌ عَلي‌ هُداهُم‌ فَإِن‌َّ اللّه‌َ لا يَهدِي‌ مَن‌ يُضِل‌ُّ وَ ما لَهُم‌ مِن‌ ناصِرِين‌َ (37)

‌اگر‌ اي‌ ‌رسول‌ اكرم‌ ‌هر‌ چه‌ ‌شما‌ تحريص‌ و جديت‌ و اصرار كني‌ ‌بر‌ هدايت‌ ‌آنها‌، ‌پس‌ محققا خداوند هدايت‌ نميكند كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ ضلالت‌ و گمراهي‌ فرو رفته‌اند و نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ احدي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ياري‌ كند و ‌از‌ ضلالت‌ بيرون‌ آورد و ‌از‌

جلد 12 - صفحه 121

عذاب‌ الهي‌ نجات‌ دهد، مكرّر گفته‌ايم‌ افاضه‌ فيض‌ ‌از‌ طرف‌ فيّاض‌ ‌علي‌ الاطلاق‌ تام‌ تمام‌ ‌است‌ فقط قابليت‌ محل‌ شرط ‌است‌، چه‌ ‌در‌ دنيا و چه‌ ‌در‌ آخرت‌ اما ‌در‌ آخرت‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌هر‌ ‌که‌ هست‌ و ‌هر‌ چه‌ هست‌ قابليت‌ دخول‌ بهشت‌ ندارد و ‌لو‌ فرض‌ كني‌ ‌که‌ مقصر نباشد، مثل‌ اطفال‌ كفار و مجانين‌ و قاصرين‌ ‌که‌ استحقاق‌ عذاب‌ ‌هم‌ ندارند، و امّا ‌در‌ دنياي‌ صفاي‌ قلب‌ ‌است‌ ‌که‌ خالي‌ ‌از‌ قساوت‌ و عناد و عصبيت‌ و كبر و حسد و ‌غير‌ اينها ‌از‌ اموري‌ ‌که‌ مانع‌ ‌از‌ قابليّت‌ هدايت‌ ‌است‌ باشند، لذا ميفرمايد: إِن‌ تَحرِص‌ عَلي‌ هُداهُم‌ حريص‌ كسي‌ ‌را‌ گويند ‌بر‌ امري‌ اصرار داشته‌ ‌باشد‌ اصرار بليغي‌ مثل‌ كساني‌ ‌که‌ حريص‌ ‌بر‌ مال‌ دنيوي‌ باشند و حضرت‌ رسالت‌ اصرار بليغي‌ ‌بر‌ هدايت‌ قوم‌ داشت‌ بمواعظ و نصايح‌ و اقامه‌ معجزات‌ و تبشير بنعم‌ و فيوضات‌ اخروي‌ و تخويف‌ و انذار ‌از‌ عقوبات‌ الهي‌ ميفرمايد: نظر ‌به‌ اينكه‌ اينها ‌از‌ قابليت‌ هدايت‌ افتاده‌اند ‌اينکه‌ اصرار فائده‌ ندارد فَإِن‌َّ اللّه‌َ لا يَهدِي‌ مَن‌ يُضِل‌ُّ خداوند دست‌ عنايت‌ و لطف‌ و توفيق‌ ‌را‌ ‌از‌ سر ‌آنها‌ برداشته‌ چون‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ ضلالت‌ و گمراهي‌ انداخته‌ و ‌از‌ قابليت‌ انداخته‌اند وَ ما لَهُم‌ مِن‌ ناصِرِين‌َ و چيزي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نصرت‌ كند و ‌از‌ بليّات‌ دنيوي‌ و عقوبات‌ اخروي‌ نجات‌ دهد ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ نيست‌ مثل‌ بتهاي‌ ‌آنها‌ و بزرگان‌ ‌آنها‌ ‌که‌ متابعت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ميكردند ‌ يا ‌ شياطين‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ وسوسه‌ ميكردند ‌ يا ‌ مال‌ و جاه‌ ‌آنها‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 37)- در این آیه ضمن دلداری به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تأکید می‌کند که، سر انجام کار این گروه گمراه و لجوج به جایی می‌رسد که: «هر قدر بر هدایت آنها حریص باشی (و تلاش کنی فایده‌ای ندارد زیرا) خداوند کسی را که گمراه کرد هدایت نمی‌کند»! (إِنْ تَحْرِصْ عَلی هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ یُضِلُّ).

«و برای آنها هیچ یار و یاوری نیست» (وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ).

جمله فوق مخصوص آن گروه است که خیره سری و لجاجت را به حد اعلا رسانده، و آن چنان در استکبار و غرور و غفلت و گناه غرقند که دیگر درهای هدایت به روی آنها گشوده نخواهد شد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع